۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

13 آبان چرا همه جا سبز میشود

قرار است ۱۳ آبان همه جا سبز شود، از تهران تا نیویورک، تا روستاهای دوردست، هر جا یک دانشجو دارد حتی اگر امروز ساکن آنجا نیست، هرجا که یک کامپیوتر، یک کاربر اینترنتی، که می‌داند "جنبش سبز متعلق به همه ایرانیان" است، همانگونه که ایران متعلق به همه ایرانیان است. جنبش سبز متعلق به همه آنهایی است که در ۲۲ خرداد رای دادند، به همه آنهایی که یکبار دیگر درتاریخ صدساله به تزویر و زر و زور با رای خود "نه" گفتند، که امروز و تا سالهای بعد، تا زمانیکه دولت نامشروع تقلبی بر سر کار است، فریادشان بلنداست "رای من کجاست"؛ امری که چون ناقوس مرگ متقلبین رای‌سازی و... سر دمداران انتخابات از آن وحشت دارند. واکنش‌هاشان را دیدیم، چقدر وحشیانه که فراموش نمی‌شود و نخواهد شد، که ننگ تاریخی را برای خود باقی گذاردند. کسانی که غالبا معلوم نیست در انقلاب اسلامی کجا بودند حالا انقلابیون اولیه را "ضد انقلابی" و...می‌نامند. کودتایی مفتضح و ننگین که از یاد ها نخواهد رفت. خدا شیخ اصلاحات را نگهدارد، که افشاگری هایش پایه های "نظام ظالمانه" موجود را به لرزه در آورده است که دیگر از خودی ها هم نیست، متعلق به اقلیتی بی ریشه است. کودتا چیانی که کار خودشان را هم بلد نیستد که با دستپاچگی رای موسوی را بنام احمدی‌نژاد خواندند، غافل از اینکه این بار صاحبان رای به خیابان خواهند آمد، و به همچنین "موسوی" رییس جمهور منتخب که بر کیش شخصیت شجاعانه قلم بطلان کشید، که ما چقدر در سیاست و کیاست زیان آن را دادیم، که هرکه به قدرت رسید از کرسی آن پایین نیامد. و "خاتمی"، سید خندان که نماد امید است که بر گفتگو، تساهل و تسامح در برابر خشونت و خشونت طلبان باز هم تاکید دارد. چه او شخصیت فرهنگی است که مشکل امروز ما بیشتر "فرهنگی" است که "لومپن‌های" حاکم غالبا میلیاردرهای تازه بدوران رسیده‌اند. اگر چه مدعیی‌اند که در "جبهه" بوده‌اند. حتما در جبهه اقتصادی و قاچاق و شریک موتلفه و.... در شرایط حساس و سخت تاریخی بسر می‌بریم باید مواطب باشیم "آب را گل نکنند". سبزی و شفافیت جریان "سبز" به خاطر آنست که گذشته گذشته است، وگرنه لحظات دردناک تاریخی، جنگ قدرت، دهه شصت، شصت وهفت، گروگانگیری، جنگ داخلی، جنگ هشت ساله، قتلهای زنجیره‌ای، و....همه را باید به تاریخ نویسان سپرد که چگونه انقلابی که با گل بر لوله تفنگ پیروز شد، کم کم بخون کشیده شد. به انحراف، به شکست، به عقب گرد، به جنگ داخلی، مدیریت غلط، دعوای جناح ها، فساد گسترده، تجاوز و تا کابینه "دروغ " و.... زیرا که رادیکالیسم کور و کینه های تاریخی از همه سو سر بر آورد، دست از سر ما بر نداشت، و ما را به دره های هولناک کشاند، که راه گریز بسته بود. با اینهمه "در ناامیدی بسا امید است – پایان شب سیه سفید است". قصه تاریخی‌مان غصه سالها شد و هنوزهم هست که چه بسیار رجزخوانی ها در مواردی نمودند و در نهایت مفتضحانه تسلیم شدند. از جریان مک فارلین تا امروز که هر گز با مردم شفاف نبودند تا "گروگانگیری" رادیکالیسمی که باید از آن پرهیز کرد، امری که "بخاطر کنارزدن دموکراسی‌طلبها - مخالفین - و دولت موقت به بهانه لیبرالیسم بود!!" ولی امروز با نسلی دیگر و جامعه‌ای نه تنها "پوست‌انداخته" بلکه "استخوان‌ترکانده" که لرزه بر ساختارها افکنده است، که اگر روشها عوض نشود فروخواهد ریخت و آنوقت نه از "تاک نشان خواهد ماند نه از تاک نشان". باید توجه داشت که حضور ما در خیابان تایید حرکتهایی نباشد که "استبداد مذهبی" از آن بهره برداری نمود. " گروگانگیری" همانند بهره گیری از "انرژی اتمی" که حق مسلم‌مان بود، ولی پس ازسالها رجزخوانی و سرکوب و تحریم در نهایت به تسلیم و نفی عزت ما انجامید. درعین آنکه استقلال ما یکی از مهمترین هاست به موازات آزادی وعدالت که بخاطر "استقلال آزادی و پیشرفت و عدالت" انقلاب گردید. ولی چرا سیزده آبان باید همه جارا سبز کرد، زیراکه انقلاب در واقع از دانشگاه در روز ۱۳ آبان شروع شد که نظامیان شاه دانشجویان را در برابر دوربین های تلویزیون دولتی که "آن روز در خدمت انقلابیون بود" به خاک و خون کشیدند، و گوینده تلویزیون به صورت زنده در حالیکه شهیدان انقلاب روی زمین افتاده بودند در حالیکه با دست بدانان اشاره داشت فریاد کرد "مردم همه را کشتند". از این زمان لحظات سرعت گرفت و... "آیا زمان تکرار می‌شود". اگر در کودتای بیست و هشت مرداد در کشور ما شانزده آذر را داریم که سه دانشجو شهید شدند تا جاییکه "غرور گریه کرد"، در ۱۳ آبان ۵۷ این غروز از دست رفته به چهره ها برگشت. خوش درخشید ولی افسوس که دولت مستعجل بود، که آرمانهای انقلاب همه از یاد رفت تا جاییکه گفته شد "نادری پیدا نمی‌گردد امید – کاشکی اسکندری پیدا شود." و بالاخره دوم خرداد که افق دوباره روشن شد، افسوس که "لحظاتی سخت بیشتر نپابید". ولی امروز این سبزی متعلق به بهار یک نسل است که نه انقلاب را دیده، و نه مصیبت‌های آن را، جنگ را، دوز و کلکهای دین‌سالاران را که "پوستین وارونه " را تکرار نمودند، حتی "مخلصین" را به حاشیه راندند. این ۱۳ آبان یاد آور آن ۱۳ آبانست که سرخ بود، ولی امروز خدا را شکر که همه جا سبز است. چه، ما با جامعه مدنی روبرییم و تولد نسلی دیگر که آینده متعلق بدوست. کنش او در اننخابات پیام خودرا داشت که "آغاز یک پایان است" به هوش باشید خود را بیش از این خراب نکنید که البته راه برگشت را هم بسته‌اید. چه ناجوانمردانه تلاش کردید سبزی را بازهم سرخ نمایید، ولی می‌دانید دعوا یک طرفه نخواهد ماند

۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

مطلبي در بخش ديدگاه‌هاي روزنامه تايمز لندن از دکتر آذر نفیسی

آذر نفيسي: جمهوري اسلامي از همان ابتدا دادگاهي فرمايشي بود

آذر نفيسي، نويسنده ايراني ساکن آمريکا و صاحب آثاري چون «لوليتاخواني در تهران» و «آن چه که من درباره‌اش سکوت کردم»، در مطلبي در بخش ديدگاه‌هاي روزنامه تايمز لندن ديدگاه و احساس شخصي خود را نسبت به حوادث سياسي اخير ايران و به‌ويژه برگزاري دادگاه‌هاي نمايشي موسوم به «کودتاي مخملي» در ماه‌هاي گذشته بيان کرده است. ادامه

آذر نفيسي، نويسنده ايراني ساکن آمريکا و صاحب آثاري چون «لوليتاخواني در تهران» و «آن چه که من درباره‌اش سکوت کردم»، در مطلبي در بخش ديدگاه‌هاي روزنامه تايمز لندن ديدگاه و احساس شخصي خود را نسبت به حوادث سياسي اخير ايران و به‌ويژه برگزاري دادگاه‌هاي نمايشي موسوم به «کودتاي مخملي» در ماه‌هاي گذشته بيان کرده است. آذر نفيسي در آغاز اين مطلب مي‌نويسد که با نگاهي به نام‌ها و چهره‌هاي به‌اصطلاح متهمان و اعترافات آنها مي‌توان ديد که بازداشت‌شدگان فهرستي طولاني از افرادي با گرايشات و جايگاه‌هاي مدني و سياسي گوناگون را تشکيل مي‌دهند. برخي از آنها را شخصا و برخي ديگر را به خاطر شهامت نوشته‌هاي‌شان مي‌شناسم. هستند افرادي در اين فهرست که من به خاطر ديدگاه‌هاي سياسي‌شان با آنها مخالفم و بالاخره گروه ديگري که کاملا براي من ناشناسند، ولي به خاطر سرنوشت غم‌انگيزشان براي من و ميليون‌ها نفر ديگر در سراسر جهان به چهره‌هايي آشنا بدل شده‌اند. بيشتر بخوانيد: آذر منصوري بازداشت شد؛ حجاريان در تلويزيون «آسيب‌شناسي» کرد محاکمه‌ ماکس وِبِر در دادگاه «کودتاي مخملي» با وکيل تسخيري آذر نفيسي در ادامه مقاله خود در روزنامه تايمز مي‌نويسد آناني که اعتراف نکرده‌اند به‌زور ساکت شده‌اند و ما هيچ خبري از وضعيت و دفاعيات آنها نداريم. اما آنهايي که به‌اصطلاح اعتراف کرده‌اند همه تحت فشار و به زور شکنجه مجبور شده‌اند يک چيز را تکرار کنند. از نوجوان ۱۹ ساله يهودي تا فيلم‌ساز ۴۱ ساله گرفته تا استاد ۲۴ ساله فرانسوي و حتي معاون رئيس جمهور سابق همه از شخصيت و استقلال نظر خود تهي گشته و با تکرار داستاني واحد حرف‌هاي مورد نظر بازجو و دادستان را به زبان مي‌آورند. مجرم اصلي در اين صحنه‌گرداني بزرگ تفکر و کردار تماميت‌خواهانه‌اي است که نظر و صداي مستقل را از اين افراد ربوده است.آذر نفيسي در بخش بعدي مطلب خود مي‌نويسد در جمهوري اسلامي ايران اين صحنه‌ها مواردي اتفاقي يا بي‌سابقه نيستند، بلکه از آغاز سنگ‌بنا و شالوده اين حکومت بوده‌اند. او از خاطرات خود از اولين ماه‌ها و اولين سال‌هاي حکومت اسلامي مي‌نويسد که چگونه براي سران حکومت پهلوي و يا اعضا و هواداران گروه‌هاي مخالف حکومت و حتي روحانيون سرشناسي که حاضر به پذيرش رهبري مطلق آيت‌الله خميني نبودند دادگاه‌هاي مشابهي ترتيب داده مي‌شد.آذر نفيسي به ياد مي‌آورد که چگونه نمايش چهره‌هاي شکنجه‌شده و مضطرب اين افراد که قرار بود از مخالفت خود توبه کرده و به حاکميت نظام جديد زانو بزنند فضايي از هراس را در سراسر جامعه برقرار مي‌کرد. وي مي‌نويسد در آن زمان سکوت ما در مقابل اين اقدامات حکومت عملي خطا و مجرمانه بود و من تا ابد به خاطر سکوت در مقابل جرائمي که روي مي‌داد خود را مقصر خواهم دانست.خانم نفيسي ادامه مي‌دهد که از همان آغاز دامن زدن به حس گناه و مجرم شماردن همگان يکي از مختصات حکومت اسلامي بوده است. از همان آغاز گروهي که به حکومت رسيد به بسياري از مردم گفت که باورهاي شما، احساس شما، افکار شما و حتي نحوه ظاهر شما بيگانه است. آنها قوانين و مقررات خشونت‌باري را به اجرا گذاشتند و مدعي شدند که اين آن چيزي است که ايراني‌ها و مسلمانان به آن باور دارند.«از همان آغاز گروهي که به حکومت رسيد به بسياري از مردم گفت که باورهاي شما، احساس شما، افکار شما و حتي نحوه ظاهر شما بيگانه است. آنها قوانين و مقررات خشونت‌باري را به اجرا گذاشتند و مدعي شدند که اين آن چيزي است که ايراني‌ها و مسلمانان به آن باور دارند.»اين حکومت حقوق بشر و آزادي را به عنوان غرب‌زدگي محکوم مي‌کرد و مبارزه براي حقوق زنان را بازيچه اجانب مي‌دانست. آنها تاريخ چند هزار ساله ايران را حذف کرده و دين و مذهب را به نفع حکومت خود مصادره کردند. نه تنها پيروان اديان ديگر و يا افراد بي‌دين، حتي پيروان گروه‌هاي ديگر از مذهب شيعه که دين رسمي است تحت فشار و اذيت و آزار قرار گرفتند. به يک معنا جمهوري اسلامي از همان روز اول دادگاه فرمايشي بزرگي بود که در آن مخالفان سياسي و شهروندان عادي به محاکمه کشيده و مجازات شده و ابراز وجود و حق بيان افراد نشانه‌اي از خيانت تلقي مي‌شد. به نوشته آذر نفيسي، برگزاري دادگاه‌هاي فرمايشي اخير نشان‌دهنده خشونت حکومت اسلامي است، ولي در عين حال با توجه به تنوع افرادي که محاکمه مي‌شوند مي‌توان ديد که چتر مخالفان اين نظام تا چه حد فراگير شده است. مخالفان حکومت امروز تقريبا همه اقشار و گروه‌ها را در برمي‌گيرند، از فعالان دانشجويي و جنبش زنان تا کارکنان رسانه‌ها، از روشنفکران ديني و مسلمان تا افراد سکولار و حتي مقامات سابق خود حکومت.آذر نفيسي ادامه مي‌دهد که ديدن چهره‌هاي رنگ‌پريده و بي‌جان به‌اصطلاح متهمان تکان‌دهنده است، ولي به سرعت در تصاوير تاثيرگذارتري که از تظاهرات و حرکات مردمي در ايران مي‌بينيم محو مي‌شوند. حوادث اخير در ايران بالاخره حکومت اسلامي ايران را وادار کرده که به ذات تماميت‌خواه و خشونت‌طلب خود اعتراف کند. هرگاه که تظاهراتي در ايران سرکوب مي‌شود موج بعدي اعتراض را تقويت خواهد کرد و اين باعث بروز شکاف و اختلاف نظر بيشتري در حکومت خواهد شد.مردم ايران به حکومت اسلامي و به سراسر جهان نشان داده‌اند که خواهان زندگي شرافتمندانه هستند که فقط در جامعه‌اي آزاد و تکثرگرا قابل حصول است. زور و سرکوب نمي‌تواند آرزوي مردم براي زندگي آزاد و سربلند را درهم بشکند. بي‌گناهي به‌اصطلاح متهمان دادگاه‌هاي فرمايشي اخير نيز در همين نکته نهفته است. نه شکنجه، نه اعتراف اجباري و نه پرونده‌سازي نمي‌تواند مانع حرکت و تلاش مردم ايران براي آينده بهتري شود که تاکنون بسياري از افراد بي‌گناه هزينه فراواني براي آن پرداخته‌اند.

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

بیانیه آزادگان ایران زمین در حمایت از آیت الله منتظری

ملت شريف ايران،
همگان به ياد دارند كه مراجع و عالمان ديني متعهد در سال‌هاي پيش از انقلاب همواره مرجع
و پناهگاه مردم در برابر دولت‌ها و عملكرد نادرست دولتمردان بودند
و به لحاظ مالي به حكومت وابستگي نداشتند. اما در سالهاي پس از انقلاب، جمعی از آنان خواسته يا ناخواسته، منصب حكومتي يافته و يا به حكومت وابسته شده‌اند. بدين ترتيب، افزون بر اين كه تمامي كارهاي دولت به نام همه روحانيون تمام شده و مي‌شود، دولتمردان و حاكمان از اين اهرم براي فشارآوردن به روحانيان در راستاي پيشبرد مقاصدشان، بهره مي‌گيرند.
امروزه اما، وقايع و فجايعي در حق آحاد ملت رخ داده است كه در صورت سكوت بزرگان ديني، اين رخدادهاي تكان دهنده نه تنها در پيشگاه مردم، بلكه در پيشگاه حق نيز به نام آنان نوشته مي‌شود و همچنين باعث بدنامي دين مبين اسلام ـ كه اين اعمال با استناد و اتكاء به آن يا شبيه سازي‌هاي نادرست و ناچسب به بخش‌هايي از تاريخ صدر اسلام صورت مي‌گيرد ـ خواهد شد و همچنین حق آزادی بیان و استقلال آنان را که از ویژگیهای روحانیت شیعه است از آنان سلب خواهد کرد.
برهمين اساس بوده است كه آيت‌الله العظمي منتظري، به خاطر احساس وظيفه ديني و ملي، در پيام اخيرشان به مراجع تقليد، عالمان دين و حوزه‌هاي علميه، ضمن بدعت خواندن رفتارهاي حاكمان پس از انتخابات دوره دهم رياست جمهوري و ابراز تأسف از ستم‌هايي كه بر شهروندان به نام دين مي‌رود، از آنان خواسته‌اند كه در برابر ظلم‌ها، بدعت‌ها و كارهاي خلافي كه به نام دين صورت مي‌گيرد، سكوت نكنند و در راستاي فریضه بسيار مهم امر به معروف و نهي از منكر براي جلوگيري از انحرافات و اصلاح امور جامعه، كه مورد انتظار مردم است، اقدامات شايسته و فوري انجام دهند.
ما، امضاء كنندگان اين بيانيه، ضمن حمايت از اقدامات مسئولانه و شجاعانه آيت‌الله منتظری و آيت‌الله صانعي، در شرايط خطير كنوني، از ساير مراجع عظام و علماي دين انتظار داريم آنان نيز به اين فریضه ديني مجدانه عمل كنند، با اين اميد كه به خواست خداوند مؤثر افتد و نام نيكي از آنان در دفتر الهي و خاطره ملت ايران ثبت شود.
6/7/1388
حميد آصفي، محمد آزادى، سامر آقایی، احمد آدينه‌وند، محمد ابرهيم زاده، عباس ابوذری، هادي احتظاظي، حميد احراري، طاهر احمدزاده، حسن احمدي، محسن احمدي، امين احمديان، عبدالمجيد الهامي، مصطفي اخلاقي،‌ میلاد اسدی، حسن اسدی زیدآبادی، بهرام اسماعيل بيگي، رشید اسماعیلی، سيد كوزاد اسماعيلي، مرتضى اشفاق، حسن افتخاراردبيلي، جلال اقتدارى، امير اقتنايي، اعظم اكبرزاده، زهرا اكبرزاده، علی‌رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، پروین امامی، محمود امير احمدى، مهدي اميني‌زاده، حجت انصاري، حسين انصاري‌راد، علي انجم روز، حامد ایرانشاهی، كمال‌الدين بازرگانى، پروين بختيارنژاد، اكبر بديع‌زادگان، رحمت‌الله برهانى، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمدنويد بازرگان، مختار باطولي، ايرج باقرزاده، ناصر بهبهاني، پوريا براتيان، محمد بذرپور، محمد بسته‌نگار، مهدي بسته‌نگار، محمدحسین بنی‌اسدی، عماد بهاور، حميد بهشتي، بهزادى، محمد بهفروزى، مهرداد بزرگ، نجات بهرامي، آرش بهمني، صفا بيطرف، مسعود پدرام، محمد پوررضايي، عباس پوراظهرى، رضا پويان، حبيب‌الله پيمان، مجيد پيمان، عبدالرضا تاجيك، عباس تاج‌الديني، مصطفى تنها، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، مجيد تولائى، مجيد جابرى، علی جمالی، رضا حاجى، بهمن حافظى، طه حجازى، جلال‌الدین حجتی، حمید حدیثی، علي حديثي، حسین حريرى، آیدین حسنلو، مهدي حسين‌نژاد، بهزاد حق‌پناه، جمشید حقگو، ابوالفضل حكيمى، عبدالكريم حكيمى، مجيد حكيمى، محمدرضا حمسى، محمد حيدري، فخرالدین حیدریان، مقدم حيدري زاده، جعفر خائف، ابراهيم خدادادى، امير خرم، مصطفی خسروی، حسین خطیبی، محمد خطيبي، ابراهيم خوش سيرت سليمي، اسماعيل خوش محمدى، هوشنگ خيرانديش، محمدعلى دادخواه، رسول دادمهر، محمد داديزاده، محمد مهدى دانشيان، محمود دل آسايى، عباس دهقان نژاد، مصيب دوانى، ابراهيم دينوي، امير خسرو دليرناني، محمد صادق ربانى، تقي رحماني، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، محمد صادق رسولی، احد رضائى، اصغر رضائى، بهمن رضاخانى، حسين رفيعى، مهدى رهنما، فرزانه روستائی، محمد جواد روح، رضا رئيس طوسى، جمال زره ساز، علي زرين، محمدابراهيم زمانى، پرويز زندى نيا، عليرضا ساريخانى، نسرين ستوده، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، محمد سرچمى، محمود سعیدزاده، بیوک سعیدی، عبدالفتاح سلطاني، مرتضي سلطانيه، علی سیاسی راد، محمدعلي سيدنژاد، سيد محمد علي سيف‌زاده، سلمان سیما، مرتضي سيمياري، محمود بصير شاددل، ابراهيم شاكرى، على شاملومحمودی، حسين شاه حسينى، الله وردى شمبورى، احمد شهامت دار، صابرشيخلو، آمنه شیرافکن، عطاء اله شيرازي، هدي صابر، محمد صاحب محمدي، محمد صادقی، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادى، رضا صدر، سمیرا صدری، مهدى صراف، فضل الله صلواتى، حميدرضا صمدي، مظفر صفري، سعيد صاحب محمدي، جليل ضرابي، على اشرف ضرغامى، فريدون ضرغامى، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اكبر طاهرى، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، امير طيراني، مهدی عربشاهی، روئين عطوفت، باقر علائی، علي علوي، محمدباقر علوى، محمدحسن عليپور، رضا علیجاني، على عليزاده نائينى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، سيد جعفر عباس زادگان ، هما عابدي، شيرين عبادي، محمد حسين غفارزاده، على اصغر غروى، عليرضا غروى، ماجد غروى، مسيح غروى، سعيد غفارزاده، على غفرانى، فریده غیرت، مصطفي فاضلي، رضا فاني ، باقر فتحعلی بیگی، ارسلان فلاح، مقصود فراستخواه، مهدی فخر پویان فخرآیی، غفار فرزدى، حسن فرح آبادی، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فريد اعلم، فرزاد قاسمي، سعيد قاسمي ‌نژاد، عباس قائم الصباحي، محمد قائم مقامي، خسرو قشقايى، ماهرو قشقايى، مهدي قلي‌زاده اقدم، عبدالمجيد قندى زاده، نظام الدين قهارى، مصطفى قهرمانى، حجت الله قياسى، رحمان كارگشا، اسداله كارشناس، امیر حسین کاظمی، مرتضى كاظميان، هادي كحال‌زاده، محسن كديور، خسرو كردپور، مسعود كردپور، كاوه قاسمي كرمانشاهي، على كرمى، فریدون کشکولی، پروين كهزادى، بهناز كياني، بيژن گل افرا، فاطمه گوارايي، مسعود لدنى، حسين لقمانيان، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، حسين مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدي، نوشين محمدي، محمد محمدى اردهالى، سيد على محمودى، حسين مدني، سعيد مدنى، ماشاءالله مديحى، فريد مرجائي، احمد مدادي، مصطفى مسكين، رضا مسموعى، ليلا مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، مهدي معتمدي مهر، احمد معصومي، ضياء مصباح، ياسر معصومي، بدرالسادات مفيدى، مرتضى مقدم، علی مقیمی، کاظم ملکی، علی ملیحی، مهدی ممکن، قدرت منصوري، حسام منصوري، خسرو منصوريان، كيوان مهرگان، كامران مولايي، عليرضا موسوی، سيدرضا موسوى سعادتلو، علي اكبر موسوي خوئيني، اتابک موسوی نسب، على مومنى، محمود مومنى، بيژن موميوند، امير ميرخانى، علي مينايي، احمد ميرزايي، وحيد ميرزاده، مرضيه مرتاضي لنگروي، حسن نراقى، مجتبي نجفي، جعفر نقمی، محمود نكوروح، امير نكوفر، محمد تقى نكوفر، مهدی نور بخش، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، حسین نوری زاده، سعيد نعيمي، امين نظري، احمد هادوی، هادى هادى زاده يزدى، محمد هاشمی، ناصر هاشمي، فريد هاشمي، بهاره هدایت، خليل هراتي، مراد همتي، عليرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپايى، صديقه وسمقي، رحيم ياورى، على فريد يحيايى، ابراهيم يزدى، حسن يوسفى اشكوري، حسن یوسفیان آرانی، مير محمود يگانلي .

گفتگو با محسن کدیور درخصوص مجلس خبرگان رهبری!

روز، 5 مهر 1388
محسن کدیور در گفتگو با روز:
اکثریت اعضای خبرگان روحانیان درباری هستند
فرشته قاضي
هرچند برخورد با روحانیان منتقد در جمهوری اسلامی تازگی ندارد، اما نوع مواجهه با آیت الله دستغیب، نماینده فارس در مجلس خبرگان رهبری از سوی سایر اعضا، نشان می دهد که نمایندگان این مجلس حق هیچ گونه انتقادی از رهبر یا اوضاع حاکم بر کشور را ندارند و کوچکترین انتقادی از او یا وضعیت فعلی جامعه با برخوردی تند و قهرآمیز مواجه خواهد شد. محسن کدیور اندیشمند دینی با اشاره تحولات نشست اخیر مجلس خبرگان به "روز" می گوید: شورای نگهبان اعضای این مجلس را برای روز مبادا مهره چینی کرده و آن روز مبادا هم امروز است.
نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که در بیانیه پایانی خود "آیت الله خامنه‌اي را تنها گزينه‌اي" دانستند " كه لباس رهبري امت بر قامتش زيبنده است" از انتقادات آیت الله دستغیب و هشدارهای او نسبت به تخلف از قانون اساسی چنان برآشفتند که طرح برکناری و عزل او را مطرح ساختند.

مهره چینی خبرگان برای روز مبادا
چرا مجلس خبرگان رهبری که فلسفه وجودی اش تعیین رهبر و نظارت بر عملکرد و عزل رهبری است تاکنون عملکرد آیت الله خامنه ای را مورد بررسی قرار نداده است؟
دکتر محسن کدیور در گفتگو با "روز" درباره علل پرهیز نمایندگان مجلس خبرگان از بررسی عملکرد رهبرجمهوری اسلامی گفت: این مساله چیز عجیبی نیست مگر مجلس شورای اسلامی یا قوه قضائیه به وظایف خود عمل می کنند که
مجلس خبرگان رهبری هم بکند.
دکتر کدیور افزود: همه نهادهای موجود در جمهوری اسلامی، به صورت هماهنگ و به یک سو پیش میروند از دولت و قوه قضائیه و قوه مقننه گرفته تا شورای نگهبان و صداو سیما و قوای نظامی و امنیتی.
وی با بیان اینکه " من از اتفاقاتی که در حال افتادن است تعجب نمی کنم" خاطرنشان کرد: اگر مجلس شورای اسلامی مطابق قانون اساسی قرار بود نظارت دقیق و مستمری بر عملکرد قوه مجریه داشته یاشد باید الان شاهد سوال و استیضاح تعداد زیادی از وزرا از جمله وزیر کشور باشیم و یا اگر قوه قضائیه قرار بود مطابق قانون انجام وظیفه کند که اکنون شاهد برگزاری دادگاهها در این شرایط و بدون هیات منصفه و بدون وکیل اختیاری نبودیم.
دکتر کدیور، عملکرد مجلس خبرگان رهبری را نیز در همین راستا ذکر کرده و تصریح کرد: شورای نگهبان اعضای این مجلس را برای روز مبادا مهره چینی کرده و آن روز مبادا هم امروز است.
به گفته او، مجلس خبرگان رهبری هیچ خاصیتی ندارد جز اینکه بگوید لباس رهبری برای قامت آقای خامنه ای برازنده است و چنین مجلسی برای چنین مسولیتی گزینش شده است و نتیجه هم همان است که مهره چینان میخواستند باشد.
دکتر کدیور یادآور شد: از همین رو است که آقای جنتی در نماز جمعه می گوید من و رهبری از مجلس خبرگان رضایت داریم. رضایت خدا و رضایت مردم هم هیچ ارزشی برای آنها ندارد.

نطق دستغیب، کف مطالبات مردم
وی نطق آیت الله دستغیب در مجلس خبرگان را "کف مطالبات مردم" و نطقی "بسیار معتدل" دانسته و اشاره کرد که آیت الله دستغیب خواستار این شده که میرحسین موسوی و مهدی کروبی در مجلس خبرگان خضور یافته و حرفهایشان را بزنند که همین تقاضای بسیار ابتدایی هم مورد موافقت اعضای خبرگان قرار نگرفته است.
دکتر کدیور گفت: به خاطر همین نطق معتدل رفته اند و عزل ایشان را از آقای خامنه ای خواسته اند و به جای اینکه بگویند ارزیابی ما از عملکرد شما این بوده گفته اند که فردی جرات کرده و به جای مداحی، حرف دیگری زده است.
به گفته دکتر کدیور "متملقان و چاپلوسان" چنان با سرعت نزد آیت الله خامنه ای رفته اند که او فهمیده است اگر آیت الله دستغیب را نیز کنار بگذارند خیلی افتضاح به بار خواهد آمد، لذا گفته است که فعلا آیت الله دستغیب در مجلس خبرگان باشد و اما به نظر میرسد که دوره بعد، او را تحمل نخواهند کرد.

خبرگان مداح
دکتر کدیور، خبرگان فعلی را خبرگان ناظر ندانسته و تاکید کرد که آنها خبرگان مداح وخبرگان منصوب هستند و با بیانیه ای که منتشر کردند هرچند دل آقای خامنه ای را شاد کردند اما از چشم و دل مردم افتادند و به بقیه نهادهایی پیوستند که مشروعیت ندارند.

یکی از نمایندگان مجلس خبرگان روز گذشته به خبرنگار "روز" گفت که بیش از 8 تن از نمایندگان مجلس خبرگان با بیانیه پایانی مخالف بودند اما از ابراز علنی مخالفت و اعلام اسامی خود ابا دارند.
دکتر کدیور در این زمینه تصریح کرد: از این آقایان باید پرسید که از چه چیزی می ترسند و باید گفت که شما انتخاب شده اید در یک زمانی مثل الان تصمیمی تاریخی و قانونی بگیرید و اکنون بهانه فشارها و تهدید ها نه در برابر خدا پذیرفته است و نه در مبانی دینی و اخلاقی ما قابل قبول است و مردم هم به شدت از سکوت برخی شخصیت ها ناراضی هستند؛ حالا این سکوت چه به دلیل تطمیع باشد چه به دلیل تهدید یا هر چیز دیگری.
وی با تاکید بر اینکه اعتراض ساده و رقیق آیت الله دستغیب، او را روسفید کرده است گفت: ما میدانیم که حدود 20 نماینده دیگر هم موافق آیت الله دستغیب بودند و اگر اعلام میکردند به عنوان یک سند تاریخی ثبت می شد، اما هر چه تعداد مخالفان کمتر باشد نشان دهنده این است که مجلس خبرگان از تکثری که در میان مردم وجود دارد دور است.
به گفته کدیور، با گزینش و مهره چینی انجام گرفته توسط شورای نگهبان، 85 درصد مردم ایران در مجلس خبرگان نماینده ای ندارند و اعضای فعلی این مجلس نمایندگان تنها 15 درصد جامعه ایران هستند؛ لذا درباره بیانیه پایانی این مجلس را هم باید گفت نمایندگان طرفدار آقای خامنه ای بیانیه داده اند.
وی درباره احتمال حذف آیت الله دستغیب گفت: حذف ایشان اهمیتی ندارد چون ما یک نظام حقیقی داریم و یک نظام حقوق که در نظام حقوقی حتی مهره های دست چندم هم طرفداران آقای خامنه ای هستند؛ اما در نظام حقیقی چهره های مردمی و کسانی که جایگاه مردمی دارند جای می گیرند. لذا آقای دستغیب هم جایگاه رفیعی پیدا کرده در حالیکه بقیه اعضای خبرگان بعد زا این جرات نخواهند کرد در مجامع عمومی شرکت کنند و هر جا بروند از سوی مردم مورد اعتراض قرار خواهند گرفت.
این اندیشمند دینی اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری را روحانیان درباری دانسته و گفت: از پیامبر اسلام داریم که می فرماید علمایی که به دربار سلاطین رفت و آمد دارند دین تان را از آنها نگیرید. اکنون نیز اکثریت اعضای خبرگان ما، عالمان درباری هستند.

حمله کیهان به آیت الله دستغیب
از سوی دیگر و در حالیکه به نظر می رسید با مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با عزل آیت الله دستغیب، این پروژه برای مدتی مسکوت بماند، اما تخریب این مرجع تقلید در دستور کار رسانه های حامی دولت احمدی نژاد قرار گرفته است. روزنامه کیهان در شماره روز گذشته خود نوشته است: حمايت هاي فرد ياد شده از برخي سران آشوب ها با استقبال گسترده رسانه هاي ضدانقلابي وابسته به آمريكا و انگليس و رژيم صهيونيستي روبرو شده بود.
روزنامه حسین شریعتمداری در ادامه مدعی شده است: مردم شيراز براي تنبه مشاراليه كه از همنام بودن خود با شهيد بزرگوار حضرت آيت الله دستغيب سوءاستفاده كرده بود، بخشي از سخنان آن شهيد را چاپ و منتشر كرده اند كه در آن آمده است: "... هر عمامه به سري كه از رهبر مكرم انقلاب فاصله بگيرد لعنت خدا بر او باد. همه بايد مطيع رهبر باشند. امام يكي، نايب امام هم يكي، ديگري هيچ حق تقدم ندارد... ناله مرا به گوش همه عمامه به سرهاي ايران برسانيد، هركه مي خواهي باش، خودت را مجتهد مي داني، مقدمات خوان مي داني، بر تو واجب است امروز تبعيت از رهبري، تو حق نداري مقابل رهبر حرفي بزني... مواظب باشيد گرگ ها شما را از رهبر الهي جدا نكنند، شما را گروه گروه نكنند، شما را طعمه خودشان قرار ندهند. وسيله پيشرفت دشمن نشويد. شما الان در جبهه جنگيد، در جبهه جنگ ديني هستيد."